درباره وبلاگ

من آشنای دیروز غریبه امروز و فراموش شده فردایم پس در آشنایی امروز می نگرم تا در فردا یادم کنی.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

سلام دوست عزیز در صورتی که دوست دارید با ما تبادل لینک بنمایید زمانی که مارا به لینک خود افزودید به ما بگویید در صورت بودن آدرس ما شما هم به لینک های ما افزوده می شوید.

باتشکر مدیریت







<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 46
بازدید دیروز : 353
بازدید هفته : 399
بازدید ماه : 550
بازدید کل : 73404
تعداد مطالب : 203
تعداد نظرات : 120
تعداد آنلاین : 1

جور دیگر باید زیست
به نام تنها پناه دیار آشفتگان سرنوشت
جمعه 17 شهريور 1391برچسب:داستان های آموزنده ''خبر خوش'', :: 17:33 ::  نويسنده : oral       

روزی روبرت دوونسزو گلف باز بزرگ آرژانتینی، پس از بردن مسابقه و دریافت
چك قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختگن می شود تا
آماده رفتن شود .

پس از ساعتی ، او داخل پاركینگ تك وتنها به طرف ماشینش می رفت كه زنی به
وی نزدیك می شود. زن پیروزیش را تبریك می گوید و سپس عاجزانه می افزاید
كه پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و او قادر به
پرداخت حق ویزیت دكتر و هزینه بالای بیمارستان نیست .

دو ونسنزو تحت تاثیر حرفهای زن قرار گرفت و چك مسابقه را امضا نمود و در
حالی كه آن را توی دست زن می فشارد گفت : برای فرزندتان سلامتی و روزهای
خوشی را آرزو می كنم .

یك هفته پس از این واقعه دوونسنزو در یك باشگاه روستایی مشغول صرف ناهار
بود كه یكی از مدیران عالیرتبه انجمن گلف بازان به میز او نزدیك می شود و
می گوید : هفته گذشته چند نفر از بچه های مسئول پاركینگ به من اطلاع
دادند كه شما در آنجا پس از بردن مسابقه با زنی صحبت كرده اید . می
خواستم به اطلاعتان برسانم كه آن زن یك كلاهبردار است . او نه تنها بچه
مریض و مشرف به موت ندارد ، بلكه ازدواج هم نكرده . او شما را فریب داده
، دوست غزیر

دو ونسزو می پرسد : منظورتان این است كه مریضی یا مرگ هیچ بچه ای در میان
نبوده است .

بله كاملا همینطور  است .

دو ونسزو می گوید : در این هفته ، این بهترین خبری است كه شنیدم



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 21 صفحه بعد